ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
کیفیت شهادت علی اصغر(ع)
امام حسین علیه السلام نزد خواهرش ام کلثوم (زینب صغرى) آمد و ب او فرمود: اى خواهر! ترا در مورد نگهدارى کودک شیرخوارم، سفارش مىکنم، زیرا او کودک شش ماهه است و مراقبت نیاز دارد. امکلثوم عرض کرد: برادرم، این کودک سه روز است ک آب نیاشامیده، از قوم براى او شربت آبى بگیر.
امام حسین علیه السلام على اصغرش را در آغوش گرفت و ب سوى قوم رفت، خطاب ب قوم فرمود، «شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید، و از آنها جز این کودک باقى نمانده ک از شدت تشنگى مثل مرغ، دهان باز مىکند و مىبندد این کودک ک گناه ندارد، نزد شما آوردهام تا ب او آب بدهید. «یا قوم ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل ا ما ترونه کیف یتلظى عطشا» «اى قوم اگر ب من رحم نمىکنید ب این کودک رحم کنید، آیا او را نمىبینید ک چگونه از شدت و حرارت تشنگى، دهان را باز و بسته مىکند؟».
هنوز سخن امام تمام نشده بود، ب اشاره عمر سعد، حرمله بن کاهل اسدى گلوى نازک او را هدف تیر سه شعبهاش قرار داد ک تیر ب گلو اصابت کرد«فذبح الطفل من الورید، او من الاذن الى الاذن» «از شریان چپ تا شریان راست على اصغر بریده شد، و یا از گوش تا گوش او ذبح گردید».
مصیبت جگر سوز على اصغر ب قدرى بر امام حسین علیه السلام سخت بود ک آن حضرت در حالى ک گریه مىکرد، ب خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا خودت بین ما و این قوم، داورى کن، آنها ما را دعوت کردند تا ما را یارى کنند، ولى ب کشتن ما اقدام مىکنند».
از جانب آسمان ندائى شنید:
«یا حسین دعه فان له مرضعا فى الجنه» «اى حسین در فکر اصغر نباش، هم اکنون دایهاى در بهشت براى شیر دادن ب او آماده است».
این ندا، نداى دلدارى ب حسین علیه السلام بود، تا بتواند فاجعه غمبار مصیبت اصغر را تحمل کند.
«اى کاش در روز عاشورا همه شما بودید و مىدیدید ک چگونه براى کودکم طلب آب کردم، قوم ب من رحم نکرد، و ب جاى آب گوارا، کودکم را با تیر (خون) ظلم سیراب کردند، این حادثه آن چنان جان سوز و سخت و طاقت فرساست ک پایه هاى کوههاى مکه را خراب کرد».
صدای گریهاش بند آمده فکری ب حالش کن
اگر دادی ب بابایش دهند دیگر حلالش کن
اگر خود و زره با خود برای او نیاوردی
برو فکری برای پوششی روی جمالش کن