راز و نیاز با کردگار!...


مهربانا!

تو همانی ک هر گاه بندگانت ترا بخوانند اجابت شان می کنی و هر گاه چیزی را از نزد تو آرزو کنند ب آروزهای‌شان می‌رسانی و بنده‌ها را مقرب و نزدیک می‌کنی!
غفورا!
هر گاه بنده ات تظاهر ب گناه و معصیت کند تو پرده پوش گناهش هستی تا پیش دیگر بندگانت خجول و شرمسار نگردد و هر گاه ب تو توکل کند برای او همان تو کافیست!...
رحیما!
کیست ک بر آستانت وارد شده باشد و تو از او پذیرایی نکرده باشی؟ کیست ک از سخاوت‌های تو خواسته باشد و تو احسانت را پیش کش آن نکرده باشی!؟ حال؛ آیا خوشایند است ک از درگاهت با محرومیت بازگردم؟ درحالی ک جز تو سروری نمی‌شناسم با این همه احسان!...
 کریما!
چگونه  باشد ک ب غیر تو دل بندم در حالی ک همه چیز در دستان توست! و چگونه از تو جز تو را آرزو کنم ک آفرینش و فرمان، خاص تو است؟ آیا امیدم را از تو ببرم؟ در حالی ک از روی احسان‌هایت هر چیزی را ک خواسته‌ام ب من عطا فرمودی؟
پروردگارا!
آیا درست است ک مرا ب دیگران محتاج گردانی در حالی ک ب رشته محکمت چنگ زده ام؟!...ای آن‌ ک قصد کنندگان ب رحمتت خشنود و خوشبخت می‌شوند و آمرزش خواهان ب انتقامت بدبخت. چگونه فراموشت کنم وقتی همیشه ب یادم هستی؟ و چگونه از تو غافل باشم وقتی همیشه نگهبانم هستی!؟
امیدا!
من دائماً دست ب دامن کرم و مهرت آویخته ام و برای رسیدن ب بخشش و عطاهایت سفره ی آرزوهایم را گسترانیده ام، مرا ب خلوص توحیدت خالص کن و از بندگان برگزیده‌ات قرار بده، ای آن ‌ک هر گریزانی ب تو پناه می‌آورد و هر جوینده ی امیدی ب تو امیدوار می‌شود. ای بهترین امید بخش، ای آن‌ ک در رحمتت بر روی همگان باز است و پرده درگاهت برای امیدواران گشوده است، از تو می‌خواهم ب بزرگواریت، ک بر من بنده از عطاهایت ببخشی و چشمم را روشن کنی ب نعمت‌هایت همچون گذشته!
خدایا!
از تو می‌خواهم ک وجودم را سرشار از امید سازی، امیدی ک آرامش را در وجودم بپروراند و مرا ب یقینی برساند ک زیبنده ی توست!
مهربانا!
بر من منت بگذار و ناگواری‌های دنیا را بر من آسان گردان و پرده‌های جهل و غفلت  را از دل زنگار گرفته ام کنار بزن و بینایم کن ب لطف‌ و مهربانیت، ای مهربان‌ترین مهربانان!...