خیلی قبل تر از این ها دنیای مجازی جایی بود برای فرار از بی اخلاقی های دنیای حقیقی!...نوشته های خیلی قبل تر را ک می نگری متوجه ی شکوه و گلایه ی افرادی می شویم ک از دنیای حقیقی شکایت ها دارن بس سوزان و دردناک!...و با ب اشتراک گذاشتن این شکایات مطمئنا نیت شان این بوده ک امثال من و شما ب خود آئیم!...اما افسوس ک ورق طور دیگری رقم می خورد!...
آن روزها بین دنیای حقیقی و مجازی مرزی بود مشخص و معین ولی افسوس امروزه، دیگر مرز دنیای حقیقی و دنیای مجازی، یک مرز ب شدت تعیین شده و مشخص و ثابتی نیست!... و این گونه بیاخلاقیهای حقیقی و مجازی حد و مرزشان ب راحتی از بین می رود و گاهی همان بیاخلاقیهای حقیقی را در مجازستان هم شاهد هستیم!...
اینک حقیقتا هوای تنفس مجازآباد هم دارد ب شدت آلوده میشود، اینک اینجا هم دروغ، نیرنگ، تهمت، ادعاهای بزرگ اما واهی، ریا، بیدقتی در کلام و رفتار، دل شکستن، حرف در آوردن برای دیگری، سرکاری گذاشتن، تجسس در امور دیگری، و خیلی چیزهای دیگر هست، بیش تر ب این باور میرسیم ک دیگر دنیای حقیقی و دنیای مجازی، حتی در نوع خبط ها هم دارند مشترک المرز میشوند در یک جاهایی!...
پذیرفتنی است ک در دنیای مجازی، برخی خبط ها وجود دارد ک صرفاً متعلّق ب دنیای مجازی است و در دنیای حقیقی محلّی از اعراب ندارد ولی تفاوتی ک این دو دسته با هم دارند، این است ک در اولی، ب سبب نوع خبط با درجه آشکار و پنهان بودنش ممکن است ک افراد زیادی متوجه خبط فرد شوند. اما در دومی افراد ب شدت میتوانند پشت نقابهای ب ظاهر زیبای شان پنهان شوند و کسی متوجه بیاخلاقیشان نمی شود و آب از آب تکان نمی خورد.
اما دسته دومی دلگیر کنندهتر هستند، چرا ک ماسکهایشان این قدر قشنگ هستند ک کسی متوجه این نمی شود ک ماسکی ب صورت فرد است و همگان ماسک را همان صورت فرد میپندارند و فکر میکنند اصلا ماسکی در کار نیست.
با وجود تفاوت بسیار این دو دسته، اسم هر دو دسته را گذاشتهایم "
بیاخلاقیهای مجازی"!...
دیر بجنبیم، دیر به خودمان بیاییم، بوی تعفن بیاخلاقیها و بداخلاقیها، دامن دنیای حقیقی و مجازی را کاملا فرا میگیرد. آن وقت هیچ جای برای اندکی نفس کشیدن نیست!...