
ترا با آن قلب کاهیت دوست دارم،
تنها ایستاده در مرغزار،
با چشمانی همیشه منتظر،
دلی همیشه تنگ،
و من می دانم معنی سکوت و دلتنگیت را،
من،
دعا می کنم تو را،
وقتی ک ابر چشمانت،
تمام آسمان را در بر می گیرد
من،
دعا می کنم تو را،
وقتی ک ماه شب،
قصه تنهایت را،
برای ستارهها میخواند
من،
دعا می کنم تو را،
جایی میان مرگ برگ،
و دلتنگی درخت
من دعا می کنم
برای قلب پراز کاهت،
برای چشمان پر از غمت،
برای مرغزار و کلاغهای نشسته بر شانه هایت،
و برای این ک از یاد ببری،
لبخند،
آن پرنده ی سبک بال را
تو نیز برای من دعا کنم،
تا
فراموش کنم همه ی اتفاقات بد را...
شاید دعای تو گیرا باشد!...
با سلام خدمت شما بزرگوار
مطالبتون رو خوندم مثل همیشه افرین
انشاالله در پناه حق موفق و سربلند باشید
سبز سبز باشید .
___________________________________________
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی!
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند!...
سلاام بر شما آقا مسعود بزرگوار...

ممنون از لطف تون ک بازم مثه همیشه من رو مورد محبت خودتون قرار دادید...
باعث بسی خرسندی ک دوستان خوبی هم چون شما گاهی ب من سر می زنن و قدم بر دیدگانم می گذارن...
بابت مطلب زیباتون بی نهایت سپاس گزارم...
سلاامت و شاد باشین همیشه....
سلام ازاینکه دیدم اومدین ودوباره دست به قلم شدین خوشحالم
به به دست مریزادخیلی خوب
خسته نباشی
سلاام ..

ممنون ازلطف و محبت تون آقای حسین زاده بزرگوار...
شما همواره ب من لطف داشته و دارین ...
بی نهایت سپاس از این ک ب وبلااگم سر زدین...
انشاا... همواره سلاامت، شاد و موفق باشین...
فدای آجی دل نازکم
سلاام سیما آجی...

فدای دل مهربونت نازنین آجی...