دوست دارم سبدی از گل های رز قرمز، یاس و نرگس در دست بگیرم و ب تمامی دنیا سفر کنم و ب همه ی اهل زمین شاخه های از یاس و نرگس و رز هدیه دهم!...
دوست دارم سبد سبد شکوفه های مهربانی را بر سر اهل زمین بریزم!...شاید ک در دل سنگدلان، چراغ امید و محبت روشن گردد!...
دوست دارم دست در دست مهربانی، امید و محبت ب تمامی دنیا سفر کنم و نور امید، محبت و عشق بر دل های همگان بتابانم!...
دوست دارم پیغام بر مهربانی باشم تا همگان بدانند، مهربانی، مهر و محبت، امید و رأفت نمرده اند!...
دوست دارم لطیف ترین احساسم را نثار دوستانم کنم تا بدانند ک چقدر دوست شان دارم...
راستی شما چه دوست داری؟!...
نمی دونم شما هم صبح ها رادیو جوان رو گوش می کنین...
امید ک امام مهربانی ها همیشه ی خدا واسطه ی فیض باشن جهت رسیدن شما دوستان ب تک تک آرزوهای قشنگ و زیباتون...
-----------------------------
پی نوشت:تصنیف مورد نظر رو جهت دانلود بر روی وبلاگ قرار دادم...کافیه بر روی کلمه ی امام مهربانی ها – امام رضا(ع) – کلیک کنین...در ضمن شعر این تصنیف زیبا از مولاانا هستش...
شادی و سلاامتی تک تک شما دوستان عزیز آرزوی من هستش...
با نزدیک شدن عید و گذر از خیابان ها و کوچه های شهر گاهی مواردی را می بینی ک دل هر بیننده ای را سخت آزار می دهد!...
این گونه مواقع هیچ چیز تسکین دهنده ی دل پریشان و بی قرارت نیست!...
فقط دوست داری ب دشت و بیابان سر بگذاری و فقط ناله کنی از جماعتی ک سرهایشان رو ب مثابه ی کبک ب زیر برف برده ان!...